هر فردی موفقیت‌های خویش را براساس یک مقیاس نسبی مورد سنجش قرار می‌دهد.
موفقیت‌های کوچک برخی اشخاص در نظر برخی دیگر ممکن است بزرگ جلوه کند. این کاملاً بستگی به نوع تربیت، تحصیلات و شرایط موجود در زندگی شما دارد. تا زمانی که به اهداف خود دست یافته و برای بهترین بودن، می‌کوشید، فردی موفق محسوب می‌شوید، اصل مطلب این است. با این حال افرادی نیز وجود دارند که نمی‌توانند به سطح رضایتبخشی از موفقیت دست یابند. ضعف‌های شخصیتی و یا خصوصیات از پیش تعیین شده زندگی آنها موانع اصلی راه چنین انسان‌هایی به شمار می‌رود. اگر در زندگی خود شرایط دشواری را تجربه کرده‌اید، نگاهی به این صفات و موقعیت‌ها بیندازید تا ببینید در حال آماده کردن خود برای شکست‌های بیشتر هستید یا خیر؟
▪ پشت گوش‌اندازی: ممکن است یکی از اصلی‌ترین عوامل نابودی شما در تحصیل و زندگی شغلی طفره رفتن و به تعویق انداختن امور بوده باشد. افرادی که علائم مزمن این بیماری در آنها دیده می‌شود، مایلند با این جملات توجیه کنند که «تمام کردنش کاری ندارد» و یا «نگران نباش، وقت برای انجام دادنش بسیار است» و بدین ترتیب کارها و وظایفشان را برای همیشه از سر خود باز کرده و به تعویق بیندازند.
▪ ترس از موفقیت: مانع اصلی دیگر، واهمه داشتن از موفقیت است. با اینکه چنین افرادی دقیقا می‌دانند که برای موفق شدن به چه چیزی نیاز دارند اما به دلیل داشتن ترس از موفقیت قادر به رسیدن به اهداف والای خود نیستند، در نظر ایشان راه پیش رو، رعب‌آور است. نگرانی از آینده و همه مسائلی که در نهایت گریبانگیر او خواهد شد، منجر به فقدان بصیرت و آنها می‌گردد، مخاطرات ذاتی روند تجارت، رام‌نشدنی به نظر خواهد رسید. تشخیص محل این مشکل آسان‌تر از برخورد با پشت‌گوش‌اندازی است. با کمی هم‌محوری و اندکی صبر و شکیبایی فردی که از پذیرش مسوولیت‌هایی که موفقیتش را به همراه خواهد داشت وحشت دارد، می‌تواند شرایط را به نفع خود تغییر دهد.
▪ وسواس: افراد موفق دارای خصوصیتی مشترک هستند و آن قابلیت تمرکز بر اندیشه‌های بزرگ است. برای بسیاری اتخاذ چنین دیدگاهی مشکل است چرا که خود را کاملاً محدود و متعهد به انجام کارهای جزئی و کوچک می‌کنند. تلاش زیاد برای انجام کارهای جزئی زیان‌آور است چرا که زاویه دید را محدود خواهد کرد. اگر برای اتمام هر کار کوچکی مصر باقی بمانید، هرگز قادر نخواهید بود به اهداف والای خود دست پیدا کنید.
▪ ناامنی: افراد ضعیف و سست‌بنیان به علت داشتن احساس ناامنی در کارشان پیشرفتی حاصل نمی‌شود. شاید یکی از دلایل عدم موفقیت اینگونه انسان‌ها در بی‌میلی آنها برای نشان دادن برش از خودشان نهفته شده باشد. علت، ترس نیست، فقدان اطمینان و اعتماد باعث عقب ماندن آنها می‌شود. برای مثال عدم برخورداری از تجربه در یک موضوع می‌تواند موجب پدید آمدن احساس عدم اعتماد به نفس در فرد شود.
▪ اطرافیان: ممکن است شما همه شرایط لازم برای منعکس کردن فردی موفق از خود را دارا باشید اما آیا دوستانتان شما را در این راه همراهی می‌کنند؟ ممکن است آنها دیدگاه متفاوت و متضادی از موفقیت نسبت به شما داشته باشند. دوستان به علت تاثیرات منفی، راه رسیدن به موفقیت را برایتان سخت و دشوار می‌کنند.
برخی از اطرافیان حتی ممکن است متوجه پتانسیل و استعدادهای نهایی شما نشده و باعث زمین‌خوردگی و تردید در قابلیت‌ها و توانایی‌ها شوند. اگر این‌گونه روابط دوستی برایتان اهمیت دارد، کاری که باید انجام دهید همسو کردن دوستانتان با سیستم و خط‌مشی خود است.
▪ فقدان منابع: هیچ چیز ناهنجارتر از این موضوع نیست که انسان با وجود داشتن همه قابلیت‌های لازم جهت رسیدن به موفقیت، فقط به خاطر عوامل خارج از کنترل خود، از پیشرفت بازماند. فقدان منابع مالی و یا کمبود زمان به دلیل نگهداری از خانواده و یا مسوولیت‌های دیگر می‌تواند یک قاتل واقعی باشد. البته باید دانست که موفقیت نه فقط براساس مقیاس‌های متفاوت، بلکه در مکان‌ها و شرایط گوناگون نیز مورد سنجش قرار می‌گیرد. موفقیت‌ مالی ممکن است هدف اصلی شما باشد اما پدری خوب و کارمندی سختکوش بودن برای تامین کردن یک خانواده نوپا نیز به همان اندازه پرمعنی و ارزنده است. باید پذیرفت زندگی و هدف‌های مورد نظر انسان ممکن است دستخوش تغییرات قرار بگیرند که در این شرایط، توانایی شما در تطبیق خود با این تغییرات یک مقیاس بزرگ موفقیت به شمار می‌رود.
▪ فقدان دیدگاه درون‌نگر
یک معلم، افسر ارتش و سرایدار می‌توانند به طرق مختلفی موفق باشند. با اینکه موفقیت در کار ممکن است جذاب‌تر از همه به نظر برسد، اگر در زمان مورد انتظار به آن دست نیافتید، بیمناک نشوید. یک قدم به عقب بازگشته و علت را بررسی کنید.
خواه دوستانتان مقصر باشند و خواه اعتماد به نفستان، دقت کنید که قدم‌های صحیحی جهت بهینه کردن فرصت‌ها برای به دست آوردن موقعیتی موفق‌تر و راضی‌کننده‌تر بردارید.